دین پژوهی

مروری اجمالی بر موضوعات دین

دین پژوهی

مروری اجمالی بر موضوعات دین

ما در این سایت به برخی از ریز موضوعات اجتماعی دینی می پردازیم

۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

میان دین و روشن بینی ارتباط وثیقی وجود دارد. ارتباطی که اگر در آن روشن بینی بینی حذف گردد بی شک دین به پدیده ای نامبارک تحت عنوان خرافه پرستی تبدیل می شود.

واژه روشن بینی را به جای روشنفکری به کار بردم؛ زیرا متاسفانه در محافل دینی ما واژه روشنفکری معنای خوبی ندارد و تصور بر این است که روشنفکران به نوعی بی دینی مبتلا هستند. در حالی که اصلا چنین نیست و نباید باشد. دلیل مدعای من آن است که اساسا دین و هر آموزه دینی با تغییر، تحول و نوآوری همراه است و اگر قرار باشد تغییری صورت نپذیرد پس آمدن دین را چه سود. دین آمده است تا اوضاع را بهبود بخشد, دین آمده است تا نحوه دیگری از تعقل و رفتار را به ما بیاموزد که بهتر از وضعیت موجود یا وضعیت سابق است.

و این همان روشن بینی یا به عبارتی روشنفکری است.

آنان که مخالف روشنفکری در عرصه دین و شناخت آموزه های دینی اند می بایست در صحت ادعای خود ادله بیاورند؛ ادله ای که بتواند سیره و آموزه های انبیا و اولیای الهی را در طول تاریخ توصیف و تصدیق کند. این در حالی است که تاریخ مشحون از سیره و آموزه هایی از انبیا و اولیای الهی است که در راستای اصلاحات و تغییرات روبه رشد شکل گرفته است.

آیت الله حایری شیرازی را شاید بتوان در زمره یکی از این اولیای الهی قرار داد که با انتقاد از وضعیت موجود در جهت رشد و اصلاح آن گام هایی برداشته است. وی در کتاب تحجرگرایی چنین می فرماید:

استعمار یعنی تعطیلی فکر، نه به آن معنا که اجازه ندهند شما فکر کنید بلکه به آن معنی که فرصت ندهند شما فکر کنید...استعمار نو، استعمار رسیدن به جواب قبل از رسیدن به سوال است.



  • ف مریدی

شیعه و پیروی از خلیفه دوم در امور زنان

گرچه در اینجا مقصود و منظور ما از شیعه آراء اصیل و همه جانبه پیروان اهل بیت ع نیست، بلکه به طور خاص رویکرد کلی علمای شیعی خصوصا حوزه علمیه در مورد مباحث مربوط به زنان مطمح نظر است، با این حال آنچه از آراء شیعی غلبه و استیلاء می یابد همین رویکرد خاص برخاسته از حوزه می باشد.

شواهد فراوان و کافی از نگاه و نگرش فرودستانه خلیفه دوم یعنی عمربن خطاب نسبت به زنان وجود دارد؛ شواهدی از دوران قبل و حتی پس از اسلام آوردن او.

در دوران پیش از اسلام یک زن حق مالکیت نداشت. هر مال و ثروتی که به او می رسید به خانواده اش تعلق داشت و بستگان ذکور حق دخل و تصرف در آن را داشتند. اما در مکه که فردگرایی بیش از نقاط دیگر حاکم بود برخی از زنان اشراف توانستند ارث ببرند و مایملک خود را در اختیار گیرند. حضرت خدیجه نمونه ای از این قسم بود.

پیامبر ص در کنار آموزه های قرآنی بسیار کوشید تا جایگاهی قرآنی به زنان بدهد؛ جایگاهی که زنان در مغرب زمین نیز تا قرن نوزدهم از آن محروم بودند. به عنوان نمونه پیامبر ص به آزادی زنان بسیار علاقمند بود؛ اما بسیاری از مردان امت ازجمله یاران نزدیک او، یعنی عمر بن خطاب، به شدت با او مخالفت می کردند.

به عنوان نمونه زنان در لشکرکشی ها در اردوگاه نظامی در حاشیه نبودند و در هر چیزی سهم داشتند. این نوع آزادی که تنها در میان زنان نخبه جزیره العرب رسم بود، خشم عمر را در پی داشت. عمر هنگامی که دخترش عایشه را ،که در خط مقدم در حال قدم زدن بود، مشاهده کرد، بر سر وی فریاد برآورد که شجاعتت تو را بی حیا کرده! اگر دشمن غافلگیرمان کند می دانی چه می شود؟!

ترتیبات زندگی پیامبرص که زنان را در کانون جامعه و امت قرار می داد نگرش جدیدی به زنان مسلمان در خصوص نقش و کارکردشان ارزانی داشت؛ او در خانه به همسرانش اجازه می داد که به راحتی در سیاست دخالت کنند و آرای خود را بیان نمایند در حالی که ظاهرا آنان در خانه ی پدران در این زمینه هیچ حرفی نمی زدند.

از میان همسران پیامبر ص این ام سلمه بود که بلافاصله سخنگوی زنان مدینه شد به طوری که زنان از او خواستند تا از رسول خدا ص این سوال را بپرسد که چرا قرآن به زنان اشاره ای نمی کند؟ ام سلمه این سوال را از پیامبر ص پرسید تا این که پس از چندی آیه 35 سوره احزاب را نازل فرمود.

«همانا خداوند برای همه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان باایمان.... مغفرت و پاداش بزرگ مهیا ساخته است»

به عبارت دیگر در اسلام دو جنس مرد و زن با هم برابر و مساوی اند. وقتی زنان این آیات را شنیدند تصمیم گرفتند این دیدگاه را به واقعیتی عینی در زندگی روزانه خود بدل کنند. گرچه به دلایلی آنان در این مسیر چندان موفق نشدند و این مسیر پس از چندی به قهقرا گرایید، اما اصل این قضیه انکار شدنی نیست.

این همان چیزی است که نصر حامد ابو زید در مورد جایگاه زنان در اسلام معتقد است:

اسلام گفتمان برابری و دموکراسی زنان را آغاز نمود و آن را به دست مسلمانان سپرد تا آن را به حد اعلای خود رشد و توسعه دهند...

برای مطالعه بیشتر می توان به کتاب محمد ص پیامبری برای زمانه ما از کرن آرمسترانگ مراجعه کرد.

  • ف مریدی


شیعه و پیروی از خلیفه دوم در امور زنان

بر خلاف ادعای اهل تشیع در پیروی تامه از حضرت رسول ص، این پیروی در مورد امور مربوط به زنان در جامعه اسلامی بیشتر به اعتقادات خلیفه دوم یعنی عمربن خطاب شباهت دارد.

آنچه از تاریخ در مورد سیره حضرت رسول با زنان بر می آید تفاوت فاحشی با آموزه های کنونی شیعه و رفتار جامعه اسلامی با زنان دارد.

ادامه دارد..

 

  • ف مریدی

چکیده

مقصود و منظور اصلی این نوشتار از واژه ترکیبی فمینیسم عاشورایی، بازنگری و بازخوانی جایگاه زنان، به ویژه زینب کبری، در کاروان عاشوراست. حضور و نقش زنان در این عرصه آنقدر پررنگ و تأثیر گذار بوده است که با اسارت آنان به دست یزیدیان برگ تازه و متفاوتی از حوادث پس از عاشورا رقم خورده است. در این نوشتار ما با رویکردی نقلیـ تحلیلی به توصیف گفتار، کردار و حالات برخی بانوان اثر گذار در واقعه عاشورا پرداخته و سپس با مروری بر مهمترین مطالبات فمینیستی، نقاط تلاقی قابل توجهی را بدست آوردیم، که از همین منظر عنوان نوشتار را فمینیسم عاشورایی نام نهادیم. ایثار و فداکاری، شجاعت، صلابت، بینش و بصیرت، علم و آگاهی، توانایی های جسمی و روانی، توانایی مدیریت بحران و... از جمله مواردی است که بانوان کاروان عاشورا را از تمامی بانوان قبل و پس از آن جدا می سازد؛ این موارد که خود برخاسته از جایگاه کرامتمند زنان تربیت شده خاندان رسول الله است، با بسیاری از خواسته های مدافعان حقوق زنان در طول تاریخ، هماهنگ و سازگار است: احقاق حق آموزش و پرورش، حق رأی، حق مالکیت، حق مشارکت های سیاسی، حق مشارکت های اجتماعی ... ،و بالأخره در یک کلام آزادی و برابری، از این نوع است.

واژگان کلیدی: فمینیسم، عاشورا، زینب کبری، جنسیت، کرامت انسانی.

واژگان کلیدی: فمینیسم، عاشورا، زینب کبری، جنسیت، کرامت انسانی.


  • ف مریدی

مطالب دین پژوهی را با ریز موضوع دین و فمینیسم آغاز کردیم:

که تنها چند جمله درباره فمینیسم سخن گفتیم. واقعیت آن است که فمینیسم یک جریان اجتماعی بسیار بسیار گسترده و درازمدتی است که در مورد احقاق حقوق زنان در همه جای دنیا مطالعه و فعالیت می کند. فلذا سخن گفتن از این جریان انتقادی اجتماعی هرگز در چند جمله و قضاوت عجولانه نمی گنجد.

با این حال مرکزی وابسته به حوزه علمیه در قم تحت عنوان مرکز مطالعات زنان وجود دارد که تقریبا جز تخطئه و تخریب جریان های مدافع حقوق زنان کاری از پیش نبرده و شاید هم نخواهد برد. این مرکز با این که مدعی است از اسلام ناب محمدی ص در راستای حمایت از حقوق زنان بهره می برد، در عمل از تحقیر و فرودستی زنان پرهیزی ندارد.

من که خود از دانش آموختگان حوزه علمیه می باشم و همواره تشنه حقایق الهی بوده و هستم

هرگز این رویکرد و سایر موارد مشابه را معقول و قانع کننده نیافته ام ؛ حتی خود به شخصه شاهد توهین علیه زنان بوده ام!!!

به نظرم حوزه علمیه که خود را دوستدار و طالب حقیقی معارف اهل بیت ع می داند در خصوص موضوعات مربوط به زنان نه تنها پیرو سیره اهل بیت ع نیست بلکه خلاف رویکرد پیامبر اکرم ص نسبت به زنان گام برمی دارد. آنچه از مطالعه سیره و کلام حضرت رسول در خصوص زنان بر می آید شباهت قابل توجهی با احکام امروزین حوزه علمیه در رابطه با زنان ندارد بلکه این احکام شباهت فاحشی با آراء خلیفه دوم یعنی حضرت عمر دارد.

تاریخ نشان می دهد که چگونه ام سلمه از داخل خانه پیامبر ص زمزمه آزادی و عدالت در مورد زنان مدینه را طنین انداز کرد و با ایجاد اجماعی از زنان خواستار ایجاد انقلابی در موضوعات مربوط به زنان شد. در حالی که این عمربن خطاب بود که اعتراضات شدید و خشونت طلبانه خود را اعمال می داشت.

  • ف مریدی

من یک پژوهشگر در حوزه دین پژوهی هستم. اغلب دین پژوهی را با الهیات و معارف اسلامی یکی می گیرند؛ در حالی که اصلا و ابدا چنین نیست. حتی بر عکس آن است.

دین پژوهی دارای موضوعات مطالعاتی متنوعی است که یکی از آنها دین و فمینیسم است. به عبارت دیگر نگاه زنانه به دین.

وای عجب واژه ای بکار بردم: فمینیسم

بدتر از این هم مگر می شود. اگر می خواهی به خانمی فحش بدهی می توانی این واژه را به کار ببری. آن هم به صورت فاعلی یعنی فمینیست.

البته در صورتی که یکی از روحانیون عظیم الشأن حوزه علمیه باشی!!!

  • ف مریدی

من یک طلبه حوزه علمیه هستم

البته با افتخار یک طلبه هستم و امیدوارم که همواره لایق این عنوان ارزشمند باشم.

آنچه مهم است تنها دارا بودن عناوین نیست

بلکه مفید و کارا واقع شدن در هر سمتی است که آن سمت را در نزد مخاطبان باارزش و دلپذیر می سازد.

از این رهگذر آرزو دارم بتوانم گامی مثبت در جهت شکوفایی معرفت دینی و آموزه های اسلامی بردارم.

نکته کلیدی این سخن آن است که دین از اصل و اساس همراه با روشنفکری و روشنگری بوده و دین منهای روشنفکری یا روشنگری

یا راه به سوی خرافات پیش می گیرد

و یا به امری کاملا شخصی مبدل می شود.

  • ف مریدی
دین 
چه واژه اشنایی برای بنی بشر
برای مردم مشرق زمین
و برای ایرانیان دیندار
شاید هم غیر دین دیندار
انقدر تعریف و معنا از این واژه فراوان است که شاید بتوان گفت 
هر انسانی می تواند یک تعریف از ان ارایه دهد.
مثلا من هم می توانم دین را به گونه ای دلخواه تعریف کنم
شاید هم تمجید کنم:
دین تنها در دو کلمه خلاصه می شود:
پرستش پروردگار 
و تکریم بندگان.
  • ف مریدی