دین پژوهی

مروری اجمالی بر موضوعات دین

دین پژوهی

مروری اجمالی بر موضوعات دین

ما در این سایت به برخی از ریز موضوعات اجتماعی دینی می پردازیم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفسیر» ثبت شده است

بنام خداوند زیبا و دوستار زیبایی ها

آری خداوند جمیل است و جمال را دوست دارد. در عین حال همواره میان ابناء باخرد بشر رسم بوده است که خداوند زن را مظهر جمال خود در دنیا قرار داده است. او زنان را به نحوی چشمگیر زیبا و جذاب آفرید و میل و انگیزه خودنمایی و خودآرایی را به حد اعلای خود در آنان به ودیعه نهاد. بر این اساس خدای مهربان هرگز زنان را از زیبا بودن و آراستن خود نهی و ممانعت ننموده بلکه در حفظ و کمال آن میل زیبا حد و مرزی قرار داد.

 

اکنون سؤال اینجاست که آیا در آیات کریمه قرآن مجید نکته یا کلامی در خصوص زیبایی زنان آمده است یا نه؟

 

آنچه از ظواهر بر می آید آیه ای در خصوص زیبایی زن در قرآن نیامده است؛ این در حالی است که در مورد زیبایی مردی چون حضرت یوسف نکاتی ذکر شده است. با این حال به نظر می رسد خدای متعال نسبت به زیبایی زنان سکوت نکرده و به نحوی از انحاء آن را بیان کرده است. فلذا لازم است با نگاهی دیگر و چشمی تیزتر آیات مربوط به زنان در قرآن کریم بازخوانی شود تا از خلال نکات مربوط به زنان جنبه هایی از زیبایی زنان آشکار گردد.

 

در یک نگاه اجمالی اگر به داستان بلقیس و حضرت سلیمان از یک سو و داستان سیراب کردن گوسفندان حضرت شعیب توسط حضرت موسی نگاهی بیافکنیم به موردی مشترک در مورد زنان دست می یابیم. در هر دوی این موارد یکی آشکار کردن ساق پای بلقیس و دیگری پنهان ماندن ساق های دختران شعیب در حال راه رفتن، از نکات قابل توجهی است که سلیمان و موسی در مواجهه با زنان جوان با آن روبرو می شوند؛ به طوری که در نهایت به ازدواج با آن زنان نیز منجر می شود.

 

قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ کَشَفَتْ عَنْ ساقَیْها قالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوارِیرَ قالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ «44 نمل»

 

به او (بلقیس) گفته شد: وارد قصر شو! پس چون آن را دید، پنداشت بِرکه آبى است، (براى عبور) جامه از ساق پایش برگرفت، (تا تر نشود. سلیمان به او) گفت: (این جا آبى نیست،) بلکه قصرى از شیشه و بلور صیقلى است. (ملکه‌ى سبا) گفت: پروردگارا! من به خودم ظلم کردم و (اکنون) همراه سلیمان، در برابر پروردگار جهانیان سر تسلیم فرود آورده‌ام.

 

فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیاءٍ قالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ ما سَقَیْتَ لَنا فَلَمَّا جاءَهُ وَ قَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ «25 قصص»

 

پس (چیزى نگذشت که) یکى از آن دو (زن) در حالى که با حیا وعفّت راه مى‌رفت به نزد او آمد و گفت: همانا پدرم از شما دعوت مى‌کند تا مزد این‌که براى ما آب دادى به تو بپردازد. پس همین‌که‌موسى به نزد آن پدر پیر (حضرت شعیب) آمد و سرگذشت خود را براى او بازگو کرد، او گفت:

 

نترس، تو از (دست) گروه ستمگران نجات یافتى.

 

گرچه مراد از بیان این دو آیه قطعا بیان زیبایی زن در قرآن نمی باشد، اما از آنجاییکه منجر به پیوند ازدواج گردیده است می تواند نشانه ای از آشکار شدن جذابیت زنانه و کشف آن توسط مردان باشد.

 

این بحث را می توان به موضوع حجاب زنان در جامعه اسلامی پیوند داد؛ در واقع با به رسمیت شناختن ضرورت زیبایی زنان و میل به خودآیی آنان موضوع و معضل بدحجابی در جامعه چگونه قابل طرح و مواجهه است؟

 

 

 

کاش حاکمان و علمایِ ما راهِ دیگری برای محجبه کردنِ زنان انتخاب می کردند و برای قانع کردنِ آنها منطق و زبانِ نورانی تأویل را به کار می گرفتند، نه زبانِ خشکِ قانونِ مجلس را که حاصلِ تراوشاتِ اذهانِ بی نشاط است و راهی به روشنایی ندارد؛ فقط باید است و تحکم.

ماجرا از جایی آغاز می شود که باید بگویم این جماعت صبر ندارند چون صبر ندارند مردم را مخصوصا زنان را ناشکیبا بار آوردند! حال آنکه صبر تنها وسیله برای انسان است هم در شناخت هم در تأویل و در افشایِ زیبایی.

واضح تر بگویم در همه این چند ده سال مشکل این بود که تصمیم گیرانِ فرهنگی در طرح ها و تصمیم ها عجولانه عنصرِ زیبایی را عمدا یا سهوا نادیده گرفتند حال آن که کانونی ترین مساله در این موضوع، زیبایی است و زن مظهرِ زیبایی است که مدام می خواهد با ظهورش عالم را پر کند و اسماءِ جمالیه الهی را  افشا بل متجلی نماید. اما افشایِ عجولانه، کشف و لذتِ کشفِ متعالی را از همه می گیرد، مخصوصا از مرد که ذاتا کارش تأویلِ زن است. موسی را ببینید وقتی سرچاه به دخترانِ شعیب بر می خورد و گوسفندانشان را سیراب می کند موقع رفتن به خانه ی آنها با این که راه را نمی شناسد؛ جلوتر می افتد چون می داند اگر پشتِ سرِ آنها برود ممکن است بی صبری کند و مجالِ کشف را از دست بدهد حال آنکه موسی کمی عجول است برایِ رفتن سمتِ خدا هم می گوید "عجلت الیک رب لترضی". از این رهگذر زن اگر در حجاب باشد نورِ زیبایی اش می تواند مرد را مُسخّر کند، مرد با این نور هدایت شود و زن را تأویل کند و زیبایی اش را بیشتر کشف کند و به منبعِ نور نزدیکتر شود. اما حجاب که می افتد یا دچارِ خدشه می شود؛ کشف و تأویل به ورطه حرمان و عسرت می افتند؛ از همه بدتر عالمِ شهادت مبتذل می شود؛ بالطبع انسان استعدادِ غیب را از دست می دهد.


  • ف مریدی

بسم الله الرحمن الرحیم

«ق والقرآن المجید

بل عجبوا ان جاءهم منذر منهم فقال الکافرون هذا شیء عجیب»

نام  این گفتار را طبق آنچه در این آیه شریفه آمده است، شیء عجیب گذاشتم؛ هنگامی که قرآن نازل شد برخی از این که از میان خودشان بیم دهنده ای آمده است تعجب کردند و کافران با شنیدن آیات الهی آن را شیء عجیب نامیدند.

گرچه طبق آیات سوره قاف کافران قرآن را شیء عجیب پنداشتند، اما از منظر نویسنده اطلاق شیء عجیب به قرآن زیاد هم گزاف نیست. همه ما در ماه مبارک رمضان خود را به قرائت قرآن ملزم می کنیم؛ الزام به قرائت یک جزء قرآن در هر روز ماه مبارک. اما آیا این قرائت ها همراه با تأمل و تدبر است؟

از منظر نویسنده تربیت و رشد معنوی و اخلاقی بدون تأمل و تدبر، رشدی پایدار و همه جانبه نخواهد بود بلکه در اغلب موارد احساسی و زودگذر است. گرچه خود نیز بارها دچار این تکرارهای طوطی وار و روزمرگی های به ظاهر جذاب بوده ام، با این حال هر از چندگاهی نیم نگاهی به تأمل و تدبر در آموزه ها و باورهای دینی و تربیتی داشته و دارم. گفتار شیء عجیب حاصل یکی از همین موارد است.

دقت و توجه در الفاظ، واژه ها و مفاهیم به کار رفته در آیات الهی، ذهن آدمی را به نکاتی فراتر از آنچه تاکنون اندیشمندان اسلامی در این باره بیان کرده اند رهنمون می سازد و چه بسا کلیدمعانی جدیدی را در اختیار آدمی می گذارد که خود می تواند در رابطه با دیگر آموزه های دینی و یا حتی معضلات فکری بشر کارساز باشد.

از این منظر معتقدم مواردی چند در آیات قرآن کریم وجود دارد که با آنچه ما تاکنون درباره آن می خوانده و می اندیشیده ایم متفاوت است و لازم است در ساعات و ایام ماه مبارک رمضان و نیز پس از آن، بر دقت و تأمل خود در قرائت و اندیشیدن آن بیافزاییم.

«...اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولوا الالباب»( زمر: 18)

«...اینانند که خدایشان هدایت کرده و هم اینانند خردمندان»

از منظر ابن عربی عارف بنام عرفان اسلامی، منظور ازاولوا الالباب کسانی است که به سوی معرفت خوب و خوب تر رهنمون شده اند؛ کسانی که لب و مغز واقعیت که با پوسته آن پنهان شده برای صیانت و نگهداری آن، استخراج می کنند. چون عین واقعیت جز به صورت پنهان و در حجاب واقع نمی شود( ابن عربی، 1391: 31)

  • ف مریدی