دین پژوهی

مروری اجمالی بر موضوعات دین

دین پژوهی

مروری اجمالی بر موضوعات دین

ما در این سایت به برخی از ریز موضوعات اجتماعی دینی می پردازیم

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

اتوپیا و الهیات اجتماعی

اتوپیا در زبان یونانی به معنای ناکجا آباد است. یعنی جایی که اصلا وجود خارجی ندارد. نوعی خیال پردازی درباره یک نظام اجتماعی آرمانی.

این مفهوم اول بار توسط افلاطون در رساله جمهوری او بیان شده است. در واقع او در این رساله خطوط اصلی مدیریت و سامان دهی یک شهر آرمانی را ترسیم می کند. از منظر افلاطون روح جامعه عدل است و این عدالت است که در کنار حکمت و شجاعت و خویشتن داری فضایل شهر آرمانی را محقق می کند.

تامس مور در قرن شانزدهم برای نخستین بار کتابی تحت عنوان اتوپیا درباره نظام سیاسی مطلوب نگاشته است.

در ادبیات ایران باستان نیز رگه هایی از آرمان شهر خواهی به چشم می خورد. اما بیش از همه در آثار فیلسوف بزرگ ابونصر فارابی اندیشه مدینه فاضله برجسته است. از منظر فارابی مقصود از مدینه فاضله نقش آفرینی آحاد جامعه در راستای تأمین سعادت دنیوی و اخروی آنان است. در کنار فارابی ابن سینا و خواجه طوسی نیز به مدینه فاضله پرداخته اند.

از آنجایی که آرمانشهرخواهی بیشتر با رویکردهای اخلاقی و تربیتی سازگار است، نه با روش های تند و انقلابی، این ایده در مارکسیسم  با نوعی خیال پردازی و خیال بندی برابر دانسته شده است.

 در کناربرخی آموزه های تورات و انجیل که بر وقوع آینده ای روشن و دنیایی پر از عدل و داد دلالت دارند، سنت آگوستین اندیشمند بزرگ مسیحیت کتاب شهر خدا را در این باره نگاشته است. آگوستین از تأثیرگذارترین الهی دانان مسیحیت در ابتدای قرون وسطی است؛ که در واقع از شکل دهندگان سنت مسیحی غربی است. بر اساس دیدگاه آگوستین در این دنیا جایی برای شهر خدا وجود ندارد و حیات پس از مرگ است که سعادت اخروی مؤمنان را تأمین می کند. در واقع شهر خدا همان جامعه مؤمنان است که همواره در طول تاریخ وجود داشته است. این شهر آسمانی زایران را از روی زمین به خود فرا می خواند و تنها با دعوت به پرستش خدای واحد، نسبت به ملیت ها، نژادها و قوانین این دنیایی کاری ندارد.

حال با این توضیحات این پرسش به ذهن می رسد که آیا ایده اتوپیا یا آرامانشهر خواهی در الهیات اجتماعی امروز چه جایگاهی می تواند داشته باشد؟


  • ف مریدی

معنویت و زندگی روزانه

شاید سرراست ترین معنا برای معنویت، معناداری زندگی باشد. از این منظر زندگانی دارای معنا و هدف، معنوی است و زندگی روزمره و سردرگم فاقد معنا و معنویت است.

هرگز معنویت را نمی توان تنها در محدوده نماز و عبادت محصور ساخت؛ بلکه معنویت روحی ماورایی و نامریی حاکم بر کل هستی است.

اگر قرار باشد که روزگار آدمی تنها در پی خوستن، داشتن و انجام دادن خلاصه شود، به سادگی روی سکون و آرامش را نخواهد دید. بلکه در بی قراری مدام گرفتار می شود.

و این همان چیزی است که اکنون و همواره دامان بنی بشر را در چنگال خود نگاه داشته است.

اگر انسان به بودن کنونی خود بیاندیشد، فارغ از همه نقص ها و کمبودها، گوهر حیات معنوی را درخواهد یافت.

و با گسترش افق دید خود، همه تلاش ها و حرکت ها را حقیر و گذرا می یابد؛ و به عبارتی تمامی خواستن، داشتن و انجام دادن ها را، چون تابیدن پیله ای به دور کرم ابریشم، تعبیر و تفسیر می کند.

بودن، یا به عبارتی داراشدن از حیات معنوی، به سازگاری تام و تمام با محیط زندگانی اشاره دارد. کسی می تواند به بودن خود اذعان نماید که توانسته باشد در جهت سازگاری خود با محیط و سایر اجزای آن حرکت کند. در این حرکت خود و هر چه مربوط به خود است کمرنگ و فراموش می گردد و روابط میان اجزا و نگاه کل گرایانه در مرکز قرار می گیرد.

از این منظر بودن تنها به عبادت و نماز و روابط خصوصی با پروردگار خلاصه نمی شود؛ در حالی که تمامی ابعاد و جنبه های زندگانی آدمی را دربر می گیرد.

جرج هربرت در قطعه شعری زیبا در این باره چنین گفته است:

آنکه اتاقی را به پاس آیین تو می روبد، هم آن اتاق و هم عمل را زیبا می سازد.


  • ف مریدی

زن در نظرگاه عارفان

کتاب راهزن عقل و دین یا زن در نظرگاه عارفان، نوشته مهری زینی، اثری ارزشمند در مورد جایگاه عرفانی زن در اسلام است.

در عرفان دو نگاه عابدانه( مبتنی بر خوف و زهد) و نگاه عاشقانه( مبتنی بر عشق و محبت) وجود دارد؛ از این منظر نگرش به زنان نیز می تواند برخاسته از هر یک از این دو باشد.

زن در تصوف عابدانه مظهر و مصداق نفس اماره است که گریز از او راه بهشت است. لذا عارفان در این نگرش زن را پست و فرومایه می انگارند.

اما در عرفان عاشقانه زن عامل عروج معنوی و مظهر اتم و اکمل شهود حق است؛ که با عشق به زن می توان به مقامی ارجمند و باکرامت دست یافت.

این کتاب با رویکرد عرفان عاشقانه به زن، جایگاه زنان را در عرفان و درک حقیقت آشکار می سازد. و نمونه های بارزی از زنان عارفه برجسته را بازگو می کند.

  • ف مریدی