دین پژوهی

مروری اجمالی بر موضوعات دین

دین پژوهی

مروری اجمالی بر موضوعات دین

ما در این سایت به برخی از ریز موضوعات اجتماعی دینی می پردازیم

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دین» ثبت شده است

یکی از برجسته ترین نمونه های اتوپیای اسلامی در اندیشه فیلسوف بزرگ قرن سوم هجری یعنی فارابی شکل گرفته است:

مدینه فاضله

فارابی با بهره گیری از آراء افلاطون، حکومت آسمانی منظور نظر افلاطون را از حیث نظری به وجه عملی نزدیک ساخت.

عنصر اصلی در اتوپیای افلاطون عدالت است که در مدینه فاضله فارابی نیز چشمگیر است. در مدینه فاضله افراد برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی به اجتماع روی می آورند. افراد در این اجتماع، که حاصل عدالت زیبایی همت برادری و تعاون است، یکدیگر را در رسیدن به خوشبختی دو سرا یاری می کنند.

مدیریت و ریاست مدینه فاضله در اختیار کسی است که با کسب فضایل و کمالات انسانی، توانسته با عقل فعال ارتباط برقرار کرده و علوم و معارف را از طریق وحی دریافت نماید. این فرد که همچون فیلسوف همواره حکیمانه عمل می کند، همان نبی یا امام در اندیشه اسلامی است.

چنین اجتماعی مدینه فاضله نامیده می شوند و امت آن که برای رسیدن به سعادت گام برمی دارند، امت فاضل نام دارند. شهر و دیاری که چنین امتی در آن به سر می برند، معموره فاضله و در سطح جهانی معموره ارض است.


  • ف مریدی

زن در نظرگاه عارفان

کتاب راهزن عقل و دین یا زن در نظرگاه عارفان، نوشته مهری زینی، اثری ارزشمند در مورد جایگاه عرفانی زن در اسلام است.

در عرفان دو نگاه عابدانه( مبتنی بر خوف و زهد) و نگاه عاشقانه( مبتنی بر عشق و محبت) وجود دارد؛ از این منظر نگرش به زنان نیز می تواند برخاسته از هر یک از این دو باشد.

زن در تصوف عابدانه مظهر و مصداق نفس اماره است که گریز از او راه بهشت است. لذا عارفان در این نگرش زن را پست و فرومایه می انگارند.

اما در عرفان عاشقانه زن عامل عروج معنوی و مظهر اتم و اکمل شهود حق است؛ که با عشق به زن می توان به مقامی ارجمند و باکرامت دست یافت.

این کتاب با رویکرد عرفان عاشقانه به زن، جایگاه زنان را در عرفان و درک حقیقت آشکار می سازد. و نمونه های بارزی از زنان عارفه برجسته را بازگو می کند.

  • ف مریدی

کسوف خداوند

کسوف خورشید گرفتگی است؛ زمانی که مانعی در رسیدن نور مستقیم خورشید به زمین ایجاد می شود. اما مگر خداوند نیز کسوفی دارد؟

این عنوان کتابی است از ماتین بوبر؛ فیلسوف و متأله اتریشی که با درک سالهای جنگ جهانی اول و دوم، به بینشی بسیار عمیق و متعالی از حضور خداوند نایل شد.

از منظر بوبر کسوف خداوند کسوف نور الهی است؛ در واقع چنین است مشخصه برهه ای تاریخی که اینک جهان از سر می گذراند. درست مانند کسوف خورشید که در نفس خورشید تغییری روی نداده بلکه قابلیت قابل از دریافت نور مستقیم آن عاجز گشته است. هر گاه انسان کوشش نماید که در قلمرو تفکر انسانی نیروی خلاقه ای را که از راز نهان پرده برمی دارد، کشف کند، قادر به درک کامل این نیرو نیست. آنچه ضروری است تنها تسلیم و تفویض کل وجودمان به آن حقیقت متعالی یعنی خداوند است. آن کس که از این تفویض امتناع ورزد، در مسؤولیت انسان در وقوع کسوف سهیم است. کسی که به مقام حال نرسیده است حضور الهی را درک نمی کند.


اما مهمترین اثر بوبر کتاب من و تو است؛ کتابی که در آن برای اولین بار از منظر فلسفی و الهیاتی رابطه انسان و خداوند را به شکل من و تو تصویر کرد.

از منظر بوبر تویی که من با آن مواجه می شوم یک شئی مدرک به حواس صرف نیست، مسندالیهی است که من را به اعتبار خود در شناختن و مخاطب ساختن آن تأیید می کند. تو نیز به نوبه خود توسط من مشخص می شود و مخاطب قرار می گیرد. به طوری که من و تو که یکدیگر را مستقیما مخاطب قرار می دهند با پیوندی متقارن به یکدیگر می پیوندند که در عین حفظ فردیت شان آنها را به رابطه زنده ای با یکدیگر مربوط می سازد.

بوبر در سخنرانی خدا و روح انسان می گوید:

کسوف نور الهی را نباید با زوال آن اشتباه کرد، حتی فردایی که بخواهد در این میان حایل شود چه بسا از نگاهداری آن بازماند.

خداوند از ما می خواهد که با آزادی کامل حتی در حالت ناامیدی مفرط رو به سوی او کنیم؛ رو به سوی او کردن در همه حال ممکن است.

(کسوف خداوند:11)


  • ف مریدی