دین پژوهی

مروری اجمالی بر موضوعات دین

دین پژوهی

مروری اجمالی بر موضوعات دین

ما در این سایت به برخی از ریز موضوعات اجتماعی دینی می پردازیم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عرفان اسلامی» ثبت شده است

صوفی می خواهد خدا را این جا و اکنون بشناسد. او نمی خواهد مانند دیگران تنها به شیوه انفعالی طبق اراده خدا زیست کند. او می خواهد در هر لحظه از زندگی خویش با جهاد اکبر طبق اراده خدا زیست کند. او می خواهد پیوسته به یاد خدا باشد، و به همین دلیل می خواهد از جنبه بیرونی به جنبه دورنی بگراید.

تصوف به یک معنا درون گرایی در اسلام است. تصوف همان رازورزی یا mysticism است و به رازهای الهی مربوط می شود. این واژه در لاتین به معنای بستن دهان و سکوت است. گذر از جهان صوت به جهان سکوت.

این جاست که تحولی باید صورت بگیرد، زیرا همه ما آشفته هستیم. ما چه متدین چه غیر متدین، ذهنمان آشفته است. نتیجه تصوف توانایی تمرکز و جمع کردن ذهن در مرکز آن است. تمرکز یعنی گرایش به مرکز. بنابراین پیداست که مرکز آن قلب انسان است که عرش رحمان نیز هست و سپس زیستن بر مبنای آن مرکز، فن تصوف است.


در مرکز زیستن عملا زیستن با ذکر و در حضور خداوند در همه اوقات است. آسان ترین راه برای کمال و بالخره قدیس شدن این است که در همه کارها خدا را به یاد داشته باشیم.

ولی این امر دشوارترین راه در جهان نیز هست، زیرا انسان پیوسته در غفلت و آشفتگی به سر می برد.

  • ف مریدی

آیا میان کیمیاگری و عرفان رابطه ای وجود دارد؟

ظاهرا که چنین نیست.

زیرا کیمیاگری مربوط به مواد و علم شیمی، اما عرفان مختص انسان و رسیدن به کمال است.

اکنون مجال آن است که در مطالعه دین پژوهی به یکی از موضوعات عرفان اسلامی آن هم در رابطه با کیمیاگری، حقایقی جالب توجه را آشکار کنیم.

علم کیمیاگری که در مصر باستان پدید آمده است و مسلمانان در سده های نخستین آن را بر گرفتند و آن را علم الصنعه نامیدند، تنها مربوط به یک فعالیت آزمایشگاهی نیست؛ بلکه برخاسته از یک فلسفه و یک حکمت است. بر این اساس مادامی که افراد از خود این سه پرسش را بنمایند علم کیمیاگری نیز موضوعیت خواهد داشت:

این چه نیرویی در درون من است که مرا به فهم عالم پیش می راند؟

این کدامین بینش است که دنیای پیچیده را برایم فهمیدنی می کند؟

همه معرفت های عالم به سوی کدامین غایت منتهی می گردند؟

....


قرائتی سطحی از متون کیمیایی ممکن است به این منجر شود که تلاش ها تنها در جهت تبدیل برخی از فلزات به فلزات دیگر، از طریق تغییر ساختار آنهاست. اما واقعیت آن است که کیمیاگران مسلمان، از جمله جابربن حیان، در پی هدفی بس فراتر بوده اند. 

آنان بر خلاف آراء طبیعیات ارسطویی که مبتنی بر توصیف موجودات به مثابه ذواتی ایستاست، بر تغییر و تبدیل در پدیدارها اعتقاد داشتند. در واقع اهتمام آنان نه در جهت توصیف ذوات ایستا، بلکه در راستای تبیین سیلان مداوم تبدیل های پیاپی است که در آزمایشگاههای خویش مشاهده می کردند. 

به این ترتیب کیمیا به یک شیوه حکمی مشابه است؛ فهم پدیدارهای عالم حاصل نمی گردد مگر در ازای تطبیق های دایمی بینش و آگاهی و حتی قلب کیمیاگر. در عمل علم الصنعه نه تنها ماده بلکه این خود موجود بشری است که تبدیل می گردد. او عملیات های آزمایشگاهی را نمی فهمد مگر به همان اندازه که پذیرای یک تبدیل حقیقی درونی گردد. تبدیل سرب به طلا هدفی است که از منظر علم جدید دست نیافتنی است. اما غایت و مطلوب کیمیاگران بسی فراتر از این بود. شاید زر بدست آمده مادی نبوده، بلکه با تحقق غایی موجود بشری، یعنی آن چیزی که بعدها تصوف آن را انسان کامل نامید، مرتبط باشد.

این نکات ارزشمند را می توان در کتابی تحت عنوان کیمیا و عرفان در سرزمین اسلام نوشته پییر لوری دنبال نمود.

این اثر ترجمه زینب پودینه آقایی و حاصل انتشارات طهوری است.

  • ف مریدی