دین پژوهی

مروری اجمالی بر موضوعات دین

دین پژوهی

مروری اجمالی بر موضوعات دین

ما در این سایت به برخی از ریز موضوعات اجتماعی دینی می پردازیم

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

آیا میان کیمیاگری و عرفان رابطه ای وجود دارد؟

ظاهرا که چنین نیست.

زیرا کیمیاگری مربوط به مواد و علم شیمی، اما عرفان مختص انسان و رسیدن به کمال است.

اکنون مجال آن است که در مطالعه دین پژوهی به یکی از موضوعات عرفان اسلامی آن هم در رابطه با کیمیاگری، حقایقی جالب توجه را آشکار کنیم.

علم کیمیاگری که در مصر باستان پدید آمده است و مسلمانان در سده های نخستین آن را بر گرفتند و آن را علم الصنعه نامیدند، تنها مربوط به یک فعالیت آزمایشگاهی نیست؛ بلکه برخاسته از یک فلسفه و یک حکمت است. بر این اساس مادامی که افراد از خود این سه پرسش را بنمایند علم کیمیاگری نیز موضوعیت خواهد داشت:

این چه نیرویی در درون من است که مرا به فهم عالم پیش می راند؟

این کدامین بینش است که دنیای پیچیده را برایم فهمیدنی می کند؟

همه معرفت های عالم به سوی کدامین غایت منتهی می گردند؟

....


قرائتی سطحی از متون کیمیایی ممکن است به این منجر شود که تلاش ها تنها در جهت تبدیل برخی از فلزات به فلزات دیگر، از طریق تغییر ساختار آنهاست. اما واقعیت آن است که کیمیاگران مسلمان، از جمله جابربن حیان، در پی هدفی بس فراتر بوده اند. 

آنان بر خلاف آراء طبیعیات ارسطویی که مبتنی بر توصیف موجودات به مثابه ذواتی ایستاست، بر تغییر و تبدیل در پدیدارها اعتقاد داشتند. در واقع اهتمام آنان نه در جهت توصیف ذوات ایستا، بلکه در راستای تبیین سیلان مداوم تبدیل های پیاپی است که در آزمایشگاههای خویش مشاهده می کردند. 

به این ترتیب کیمیا به یک شیوه حکمی مشابه است؛ فهم پدیدارهای عالم حاصل نمی گردد مگر در ازای تطبیق های دایمی بینش و آگاهی و حتی قلب کیمیاگر. در عمل علم الصنعه نه تنها ماده بلکه این خود موجود بشری است که تبدیل می گردد. او عملیات های آزمایشگاهی را نمی فهمد مگر به همان اندازه که پذیرای یک تبدیل حقیقی درونی گردد. تبدیل سرب به طلا هدفی است که از منظر علم جدید دست نیافتنی است. اما غایت و مطلوب کیمیاگران بسی فراتر از این بود. شاید زر بدست آمده مادی نبوده، بلکه با تحقق غایی موجود بشری، یعنی آن چیزی که بعدها تصوف آن را انسان کامل نامید، مرتبط باشد.

این نکات ارزشمند را می توان در کتابی تحت عنوان کیمیا و عرفان در سرزمین اسلام نوشته پییر لوری دنبال نمود.

این اثر ترجمه زینب پودینه آقایی و حاصل انتشارات طهوری است.

  • ف مریدی

واژه های دخیل در قرآن مجید

شاید این سؤال خیلی از مسلمانان غیر عرب باشد که چرا دین اسلام به عربی است؟

چرا ما باید قرآن نماز و دعا را به زبان عربی بخوانیم؟

مگر زبان فارسی چه نقص و کمبودی دارد که نمی شود با آن دعا خواند؟

....

با مواجهه و مطالعه کتاب نفیس واژه های دخیل در قرآن در می یابیم که خدای متعال گرچه دین اسلام را به زبان عربی نازل فرمود، اما در تنزیل آیات قرآن کریم از بسیاری واژه های غیر عربی زبان های موجود در آن زمان بهره برد. 

این نکته در عین اینکه فی نفسه جالب توجه و تأمل برانگیز است این پیام را در بر دارد که نه تنها زبان عربی موضوعیت اصلی در نزول دین اسلام را ندارد بلکه هر واژه یا زبان دیگری که بتواند پیام الهی را به خوبی منتقل کند مورد استفاده قرار می گیرد. 

آرتور جفری به عنوان کشیشی وابسته به کلیسای متدیست، با وقف زندگی خود در امر تبلیغ، اعتقاد داشت که با مطالعه موشکافانه و دقیق اسلام می توان محتوای ایمانی آن را دریافت و به عنوان یک مسیحی به پیروان آن دین خدمت کرد. 

جفری واژه های دخیل در قرآن را به سه گروه تقسیم کرده است:

1. واژه های اساسا غیر عربی 

2. واژه های مشترک در خانواده زبان های سامی

3. واژه های اصیل و رایج در زبان عربی( ص 25)

واژه های به کار گرفته شده در قرآن از زبان هایی چون آرامی، اکدی، ایرانی، بین النهرینی، حبشی، سامی مشترک، سامی شمالی، سریانی، سومری، عبری، عربی جنوبی، لاتینی، یونانی و.... است. 

واژه هایی چون ابریق، ارائک، استبرق، برزخ، جناح، جند، حور، دین، رزق، روضه، زرابی، زنجبیل، زور، سجیل، سراج، سرادق، سربال، سرد، سندس، صلب، عبقری، عفریت، فردوس، کنز، المجوس، مرجان، مسک، نمارق، ورده، وزیر، هاروت و ماروت ایرانی است.


  • ف مریدی

یکی از زیباترین فرازهای قرآن نسبت به انبیای الهی در مورد حضرت عیسی ع است:

«عیسی در قرآن»

فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا «29»

پس مریم به سوى او (عیسى) اشاره کرد. گفتند: چگونه با کسى که در گهوراه (و) کودک است سخن بگوییم؟

قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا «30»

(عیسى به سخن آمد و) گفت: منم بنده‌ى خدا، او به من کتاب (آسمانى) داده و مرا پیامبر قرار داده است.

وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا «31»

و هر جا که باشم، خداوند مرا مایه‌ى برکت قرار داده و تا زنده‌ام مرا به نماز و زکات سفارش کرده است.

وَ بَرًّا بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِیًّا «32»

و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و (نسبت به مردم) ستمگر و سنگدل قرار نداده است.

وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا «33»

و درود بر من روزى که زاده شدم و روزى که مى‌میرم و روزى که زنده برانگیخته مى‌شوم.


آیات 29 تا 33 سوره مریم معرفی تمام عیاری از عیسی مسیح، به عنوان یکی از فرستادگان الهی و صاحب ارزش های اخلاقی پسندیده است. 

جایگاهی که در این آیات برای مسیح بیان شده منحصربفرد است و در مورد دیگران بکار نرفته است.

این امتیازات برجسته یکی پربرکت بودن وجود او و دیگری سلم و سلام فرستادن او بر خود است.


  • ف مریدی