اصطلاح الهیات(Theology) به صورتهای ترکیبی گوناگونی به کار رفتهاست. در همه این کاربردها برای اینکه رشته فرعی مورد نظرمشخص شود واژهی الهیات مقید به صفتی شده که به رشته فرعی مورد نظر اشاره کند. الهیات سیاسی، الهیات آزادیبخش، الهیات عملی، الهیات نظری، الهیات شبانی، الهیات اخلاقی، الهیات فلسفی، الهیات نظاممند و الهیات مبتنی بر کتاب مقدس، نمونههایی از این نوع ترکیبها هستند. بر اساس تعریفی که لغت نامه امریکن هریتیج از الهیات اجتماعی دادهاست، الهیات اجتماعی عبارت است از یک مطالعه نظاممند و یک دغدغه منظم نسبت به مباحث مربوط به آسایش و خوشبختی بشر، که از منظر و نظرگاه وحی و مکاشفه الهی صورت پذیرد(The American Heritage, Dictionary of English Language). به تعبیر محمد لگن هاوسن:
همانطور که تعابیر و تعاریف از الهیات متعدد و متنوع است، تعاریف الهیات اجتماعی نیز متعدد خواهد بود. به عنوان نمونه، برخی اندیشمندان الهیات را در برابر فلسفه قرار میدهند زیرا نقش الهیات را در دفاع از دین و نقش فلسفه را بیطرفی نسبت به دین قلمداد میکنند. گرچه این دیدگاه قابل مناقشه است، اما بهتر آن است که به تبعیت از فلو و مک اینتایر، واژه الهیات را به معنای وسیع و عام آن به کار بریم: الهیات در واقع به علمی اشاره دارد که هدف آن به دست دادن معرفت و شناخت درباره خدا و روابط خداوند با انسان و جهان است.
به نظر میرسد که الهیات اجتماعی به آن بخش از دانش الهیات اطلاق میشود که به حیات اجتماعی انسان و عوارض و لوازم و تبعات آن حیات اجتماعی چون حکومت و دولت، اقتصاد و داد و ستد، تعلیم و تربیت، قضاوت، جنگ و صلح، ازدواج و طلاق، خانواده، هنر و ورزش، آیینها و مناسک دینی و ... میپردازد. به عبارت دیگر، الهیات اجتماعی یعنی بررسی الهیاتی جامعه و نهادهای جامعه و بررسی و ارزیابی الهیاتی پدیدهها و مسائل اجتماعی. میتوان گفت الهیات اجتماعی پاسخی است الهیاتی به مسائل و مشکلات اجتماعی زندگی امروز بشر و الهیات اجتماعی شاخهای از الهیات است که معطوف به مسایل اجتماعی است.
- ۰ نظر
- ۱۹ خرداد ۹۷ ، ۰۵:۲۵